نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, توسط سپیده | 2 نظر

در دستهای تو
آیا کدام رمز بشارت نهفته بود
کز من دریغ کردی
تنها تویی
مثل پرنده های بهاری درآفتاب
مثل زلال قطره باران صبحدم
مثل نسیم سرد سحر
مثل سحر آب
آواز مهربانی تو با من
در کوچه باغهای محبت
مثل شکوفه های سپید دست
ایثار سادگی است
افسوس
آیا چه کس تو را
از مهربان شدن با من مایوس می کند؟؟
نظرات شما عزیزان:
حالا اون دستها کجاست اون دوتا دستهای خوب
چرا بیصدا شده لب قصههای خوب
من که باور ندارم اونهمه خاطره مرد
عاشق آسمونها پشت یک پنجره مرد
آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده
انگار از اون بالاها گریههام رو ندیده
چرا بیصدا شده لب قصههای خوب
من که باور ندارم اونهمه خاطره مرد
عاشق آسمونها پشت یک پنجره مرد
آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده
انگار از اون بالاها گریههام رو ندیده